مرد باراني

عاشق اين اهنگ كامران مولاييم ....

تا حالا شده دلت بگیره * از دست غصه دق کنه بمیره
تا حالا شده که محتاج بشی * حتی خدا هم دستتو نگیره
تا حالا شده یه روز بی خبر * عشقت بره بهونشو بگیری
بفهمی هر چی میگغت دروغ بود * کم بیاری دلت بخواد بمیری

ای خدا زندگیم نقش بر آبه * حال قلب عاشقم بد جور خرابه
قسمت میدم که جونمو بگیری * زنده بودن واسه من عین عذابه
تو که از حال دلم با خبری * چرا گریه هام نداره اثری
به جرمی ای خدا بگو به من * داری ابروی من رو میبری


تا حالا تنها یه جا نشستی * بی سرصدا توی خودت شکستی
حس خجالت بشینه رو چهرت * از اینکه حس کنی اضافی هستی
تا حالا شده چیزی ببینی * دلت بخواد کور بشی و نبینی
واسه پنهون کردن گریه هات * زیر بارون بودن چتر بشینی

ای خدا زندگیم نقش بر آبه * حال قلب عاشقم بد جور خرابه
قسمت میدم که جونمو بگیری * زنده بودن واسه من عین عذابه
تو که از حال دلم با خبری * چرا گریه هام نداره اثری
به جرمی ای خدا بگو به من * داری ابروی من رو میبری

تمومش کن خدا دیگه بریدم * به هرچی که نمیخواستم رسیدم
تمومش کن تمومش کن خدایا * دیگه بسه عذاب قبر کشیدم
نه از عشق خیر دیدم نه از دوست * به کی خوش باشمو به چی امیدوار
دارم زجّه زنون به پات میفتم * تو میبینی ولی انگار نه انگار
............. تو میبینی ولی انگار نه انگار

[ یک شنبه 27 بهمن 1392برچسب:, ] [ 15:30 ] [ ali ] [ ]


ولنتاين

ميگن ولنتاين روزيه كه هركسي به عشقش يه هديه ميده

منم ميخوام به تو هديه بدم اخه عاشقتم

ولي هيچي ندارم

فقط يه جون بي ارزش دارم

باشه همونو بهت تقديم ميكنم 

من هيچي ازت نميخوام كه بهم بدي

فقط جونمو بگير

اخه نامرد

هديه رو كه رد نميكنن

پس دلمو نشكن هديمو قبول كن

به خدا تا حالا هديه نگرفتم

تو با گرفتن جونم بزرگترين هديه رو بهم ميدي

[ جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, ] [ 16:21 ] [ ali ] [ ]


گريه...

دلم ميخواد اونقدر گريه كنم

كه از گريه خندم بگيره

شايد در مورد من خيلي فكر ها بكنن

شايد بعضي ها فكر كنن ديونه شدم

شايد بعضي ها فكر كنن عاشق شدم

شايد فكر كنن تو عشقم شكست خوردم

شايد...

بگذار راحت باشن هر چي ميخوان فكر كنن يا بگن

اما بدان هيچ كس درد من را نخواهد فهميد

چيزي كه خيلي وقته تو دلم سنگينه ميكنه

 چيزي كه موجب شده روزي هزار بار ارزوي مرگ كنم

چيزي كه ...

 

 

 

[ یک شنبه 20 بهمن 1392برچسب:, ] [ 16:39 ] [ ali ] [ ]


اخرين نوشته در باره تو ...

سلام نميدم بهت چون هميشه كنارمي

چون هميشه حس ميكنم باهامي

امروز اومدم بهت بگم ديگه نميخوام در موردت بنويسم

ديگه خسته شدم

از اينكه اينقدر بهت خواهش كنم

و تو به خواهشها و التماس هاي من بي توجهي ميكني 

وقتي ميبينم حرفامو ميشنوي و انگار نه انگار كه شنيديشو

انگار اصلا وجود خارجي ندارم

اره خسته شدم

حالم اين روزا اصلا خوب نيست خيلي به هم ريختم

دارم ديونه ميشم

ميدوني چرا!!!

اره از تنهايي

ازين كه ميبينم حتي تو هم با اين همه خواهش با اين همه داد و فرياد كه كردم

بهم بي توجهي و ميبينم حتي ديگه تو رو هم ندارم....

ديگه درباره تو نمينويسم

فقط بدون هميشه منتظر فرشتتم

اي مرگ

 

 

 

 

 

[ شنبه 19 بهمن 1392برچسب:, ] [ 10:14 ] [ ali ] [ ]